دوستی میگفت اگر به من میدادند امور را طور دیگری اداره میکردم .
تمرکزم را میگذاشتم روی کشورم . و یک مشی پاکیزه منزه ار ایدءولوژی برای رشد و پیشرفت و تکنولوژی برای کشورم در پیش میگرفتم عین ژاپن بعد از جنگ جهانی که وقتی آمریکا با بمب اتم نشاندش سر جای خودش واقعا نشست سر جای خودش و دیگر دنبال موشکی هم نرفت و عوضش به قله پیشرفت رسید!
این دوست معتقد بود که سبب اصلی درجازدگی و درماندگی کشور ایدههایی مثل دفاع از حرم و دفاع از مظلومان فلسطینی است و راس همه ایدهها که کارکرد اصلی شان به محاق بردن رشد کشور بوده است ایده رهبری اسلامیو داشتن هدر در جامعه و اصولا ایده حکومت داری اسلامیاست.
این دوست معتقد است که همانطور که تمام هنرمندان ضد آرمان که از نیمه دوم قرن نوزدهم در فرانسه و سایر دول غربی شروع کردند به نوشتن قصههایی و فیلمهایی و غیره...کارکرد اصلی ایده و آرمان به ثمر رساندن انقلابها و نشاندن افرادی در قدرت است که بیشترین توانایی را در سواستفاده از آن ایدهها و آرمانها داشته باشند و به طور طبیعی در این انقلابهای آرمانی ، آرمان انقلاب کنندگان به بازی گرفته میشود تنها برای جابجایی قدرت و عملا سیستمیکه روی کار میآید یا نسبتش با آرمانی که او را روی کار آورده خیلی غریب است و یا اصلا متقابل آن آرمان و ضد آن حرکت میکند.
خب دهانم با این چیزهایی که عملا توی کشورم اجرا میشود به طور کلی بسته است. برای اسلام آمدیم و توی روی مجمدرضا وایسادیم اما از اسلام تنها روبنایی و تزئینی به جا مانده است .روضهها و مناسک شیعی خیلی گسترش پیدا کرده. راهپیمایی اربعین شلوغ شده...جوانان پاکبازی با آرزوی شهادت داریم که حاضرند هر جای زمین زخم شد خودشان را روی زخم بیاندازند تا خونش بند بیاید ..خاصه اگر در این راه حرمیهم از آسیبی نچات پیدا کرده باشد..اما با همه این شورها "ربا"ست که کل آنچه میخوریم را آلوده است و کل تمدن اسلامیای را که میرویم بنا کنیم و تمام مقتضیاتش را روی آن بنا میکنیم دارد به محاق میبرد و این تنها یکی از دردهایمان است هرچند که خودش به تنهایی برای زیر سوال بردن ما بس است که اقتصاد نبض تمدن است و رگش و .... کسی که این روزها آب و نان و روزی ما به دستش افتاده یک موجود متورم رباخوار است ....با بیست و چهار درصد سود ...اما جاهای دیگرمان هم به همان ویرانی اقتصادمان است... نگویم از استبدادی که تیره و تار است و کشاورزهای اصفهانی را میبرد طوری ادبشان میکند که اعتراض کردن یادشان برود...نگویم از زندانی سیاسی پرورش دادنهایمان و فجایعی که در مدیریت بجرانها داشته ایم و به راحتی با وقایعی که شاه را زمین زد قابل مقایسه است. مثل ماجرای فیصیه را خیال میکنید ما نداشته ایم ؟ منتهی این بار عوض طلبهها اعتشاش گرها و کشاورزها و ...بوده اند
با همه این احوال این پست را نوشته ام تا از همین نظام با همین پکیدگی و ناکار آمدی دفاع کنم!
نوشته ام که برگردم به اول پست و جواب دوست پاکیزه طلبم را بدهم ...میخواهم به او بگویم خواهر من برادر من آنچه تو خواندهای را من هم خوانده ام. اصلا من با مکتب ضدآرمان فرانسه و همه جاهای دیگر زندگی کزده ام....به این اندیشیده ام که لنین و استالین برای آزادی و برای چامعه بی طبقه آمدند اما عملا صدبرابر بیشتر از تزار آزادی مردم را گرفتند و حذف طبقه را باز اقتضایات مدرن ...اقتضایات چهان سرمایه داری به عهده گرفت و انصافا بی آن که شعارش را داده باشد خوب از عهده اش بر آمد... و طبقات دلخواه خودش را جای طبقات برخاسته از تبار و خون و زد وبندهای اشرافی گری کرد
اما من چیز دیگری هم خوانده ام ... و آن این که انقلاب ما هیچ نمونهای نه در غرب و نه در شرق نه در اسلام عرب و نه در اسلام عچم نداشته است. و به این رسیده ام که درد ما از آرمانهایمان نیست . خامنهای و خمینی لنین و استالین نیستند و برای بازی با آرمانهایمان نمیتوانیم دادگاهیشان کنیم ....آنها فرق دارند ...ایده پشت انقلاب ما را مارکس ننوشته است ....ما از بالا میآییم و به بچههای بالا وصلیم!
خواهر و برادر عزیز من درد ما این است که ما هم لای در مانده ایم :
یعنی همین که خواسته ایم از دروازههاای تمدن بگذریم در بسته شده است...
و هم سر راه نشسته ایم!
آره تو راست میگویی ما چیزهایی داریم که به واسطه آنها نمیگذارند از دروازههای رشد عبور کنیم ...آن چیزها هر چه هستند سبب فرق داشتن ما با همه چهان شده اند
اما من به تو قول میدهم که فرق ما با ژاپن و فرانسه و مالزی به خاطر تز ولایت فقیه نیست. هیچ کدام از روسای دولتهای ما از همان اول انقلاب واقعا به خاطر آرمانی مثل دفاع از مظلومین فلسطینی حاضر نشده اند کم شکم ما بگذارند ...همین الان هم کشتن سلیمانی برای ضعبف کردن نفوذ ما در منطقه ناشی از این نبوده که ما دفاع از حرم را واجب تر از مذاکره برای رفع تحریم شمرده ایم و این دقیقا دروغهایی هست که بی بی سی و دیگران به خورد شما میدهند....اگر ما آرمانهایمان را جلوتر از موچودیت و منفاعمان راه انداخته بودیم...روزی که یک و نیم ملیون زن و بچه مطلوم میانماری که صد سال پیش به دست ما ایرانیها اسلام را انتخاب کرده بودند..در آتش میسوختند زنده زنده ....توی روی چین که سکوت کرده بود میایستادیم ....او ابر قدرت منطقه بود و ما دوست او و این شد که تو هم به حضرت مبارکش نگفتیم...از این بالاتر هشتاد مسلمان کارگر در چین توسط دولت کشته شدند و احمدی نژاد ما فردایش رفت چین و اصلا ماجرا را به روی خودش نیاورد....خیر چین و روسیه و آمریکا و قدرتهای چهان خوار اقتضای قدرت بودنشان حوردن جهان است و مرگ بر دارند همه شان اما منافع ما فعلا با شعار مرگ بر آمریکا کمتر به خطر میافتد!!!!
خواهر و برادر سکولارم من تو را ارجاع میدهم به تاریخ به من بگو وقتی مغول به ما حمله کرد و مثلا به ژاپن و عربستان حمله نکرد ما چه کار به کار کسی توی جهان داشتیم؟ کدام آرمانمان مزاحم کی بود که این طور ما را نسل کشی و غارت کردند؟
به من بگو وقتی دستمان را تا آسمان به نشانه بی طرفی و تسلیم توی مناقشات جنگ جهانی بالا بردیم چهل درصد جمعیتمان به چه گناهی کشته شدند؟ ما بیشتر تلف شدیم یا عثمانی که یک تنه مقابل انگلیس و فرانسه و روسیه ایستاده بود؟
خواهر و برادر سکولارم در تمام تاریخ ما سر راه تمدنها استعمارگرها جاه طلبها و جنگ افروزها نشسته بوده ایم و همیشه لگد شده ایم هر چه زبون تر بوده ایم بیشتر له شده ایم و الان اگر کسی شده باشیم و وقوی باشیم دیگر به ما نمیگویند سر راه نشسته اید ... راه را طوری احداث میکنند که دور ما طواف کند و آسیبی به ما نرسد!
ببخشید که ما اینجا کشورمان را ساخته ایم شاید به قول مایکل مور از جنگ طلبیمان است که کشورمان را نزدیک مطامع تمام دست درازان تاریخ و جهان ساخته ایم
اما من از طرف جمهوری اسلامیایران یک معذرت خواهی مفصل از تو میکنم از تو خواهر و برادر سکولارم و از همه ارزشیها و عرزشیها و حزب اللهیهای دیگر کشورم
باید این سر راه نشستن را این همه حمل بر آرمانها نمیکردیم و از روز اول اینها را شفاف بیان میکردیم باید ضمن مرگ بر آمریکا درباره تمام مذاکرات و نرمشهای قهرمانانه و غیر قهرمانانهای که برای دفع شر این موجود از سر عایله مان کرده بودیم با شما خوب و متقن طوری که بپذیرید جرف میزدیم ...باید توضیح میدادیم که ما را نمیگذارند که آرام باشیم و ما مچبوریم بالاترین فناوریهای پیشرفته را در راه تسلیجات استخدام کنیم
تا شما تصور نکنید تمام عقب ماندگیها ناشی از آرمانهاست
خیر نیست
ناشی از یکی "لای در " ماندگی در فرایند مدرنیته است
. و ناشی از ژئوپلتیک ماست!سر راه نشسته ایم لگد میخوریم از هر که میگذرد